Загрузка...

«وقتی نی از جدایی می‌نالد» بشنو از نی چون حکایت می‌کنداز جدایی‌ها شکایت می‌کند #مولانا #رومی #بلخی

https://www.youtube.com/@V_SAM_Digital_Studio/videos?sub_confirmation=1
در میان شلوغی زندگی شهری، کسی هست که با سکوتش حرف می‌زند…
این نماهنگ برداشتی آزاد است از شعر جاودانه «بشنو از نی چون حکایت می‌کند» — نه در صحرا، نه با نی، بلکه در قلب شهر، در دل آدم‌ها.
روایتی تصویری از جدایی، اشتیاق، و جستجوی وصال در دنیای مدرن.
اگر تا آخر ببینی، احتمالاً یک لحظه خودت را در چشمان او خواهی دید...

✨ درباره شعر «بشنو از نی چون حکایت می‌کند»
«بشنو از نی چون حکایت می‌کند» آغاز یکی از معروف‌ترین و تأثیرگذارترین شعرهای زبان فارسی است که توسط مولانا جلال‌الدین محمد بلخی (رومی) سروده شده. این شعر بیت نخست مثنوی معنوی است، شاهکار ۶ جلدی مولانا که به زبان فارسی و در قالب مثنوی سروده شده و از ارکان ادبیات عرفانی جهان به‌شمار می‌رود.

🟣 درباره شاعر:
مولانا جلال‌الدین محمد بلخی، معروف به مولوی یا رومی، شاعر، عارف و متفکر بزرگ قرن هفتم هجری (۱۳ میلادی) است که در بلخ (افغانستان امروزی) زاده شد و بیشتر عمرش را در قونیه (ترکیه امروزی) گذراند. او با ترکیب عرفان، عشق الهی و بینش انسانی، اثری خلق کرد که فراتر از زمان و زبان، دل میلیون‌ها انسان را در سراسر جهان لمس کرده است.

📖 درباره مثنوی:
شعر «بشنو از نی…» بیت آغازین دفتر اول مثنوی معنوی است؛ مثنوی با همین بیت شروع می‌شود:

بشنو از نی چون حکایت می‌کند
از جدایی‌ها شکایت می‌کند

در اینجا «نی» نمادی است از انسان جداافتاده از مبدأ الهی، و صدای او—نالیدن، غم، موسیقی—همه حکایت از فراق و اشتیاق بازگشت به اصل خود دارد.

🌌 مضمون شعر:
شعر، در سطح ظاهری درباره نوای نی است، اما در حقیقت درباره دردِ جدایی روح انسان از عالم معنا است. مفاهیمی چون فراق، شوق، غربت، اشتیاق بازگشت، و ناتوانی زبان در بیان اسرار درون، در این ابیات موج می‌زنند.
این شعر آغاز سفری است درونی—از ظاهر به باطن، از دنیا به معنا، از فردیت به یگانگی.

🎬 درباره نماهنگ:
این نماهنگ، تلاشی است برای روایت مدرن و شهری از شعر مولانا؛ بدون نی، بدون دشت، بلکه در دل شهر و میان انسان‌های امروز.
زنی تنها در میان جمع، با نگاهی پُر از راز، گویی دارد در سکوت فریاد می‌زند: «از جدایی‌ها شکایت می‌کند»...

#مولانا #شعر_فارسی #مثنوی_معنوی #Rumi #SufiPoetry #PersianPoetry

This video is a cinematic interpretation of the most iconic opening verse in Persian mystical literature:
"بشنو از نی چون حکایت می‌کند / از جدایی‌ها شکایت می‌کند..."
These lines open Masnavi-ye Ma’navi by Jalal al-Din Rumi, a monumental spiritual text written in the 13th century in Konya (present-day Turkey), blending Persian poetry with Sufi philosophy.

🌿 In this poem, the reed flute (نی) is the voice of the human soul—torn from its origin, longing to return to its source. The "reed" sings not just of loss, but of the divine ache of separation that lies at the heart of human existence.

✨ This visual piece reimagines that eternal longing in the heart of a modern urban soul—someone surrounded by noise but seeking silence, immersed in the crowd yet inwardly alone.

🔹 About the Poem:

Written in 1258 by Rumi in Persian.

Opening lines of Masnavi-ye Ma’navi, a six-volume spiritual epic.

Central themes: separation (هجران), longing (اشتیاق), the soul’s journey toward the Beloved.

#مولانا #شعر_فارسی #مثنوی_معنوی #Rumi #SufiPoetry #PersianPoetry

مثنوی معنوی – آغاز دفتر اول (زیرنویس سه‌زبانه)
بشنو از نی چون حکایت می‌کند
Beshno az ney chon hekāyat mikonad
Listen to the reed how it tells a tale

از جدایی‌ها شکایت می‌کند
Az jodāyi-hā shekāyat mikonad
Complaining of separations

کز نیستان تا مرا ببریده‌اند
Kaz neyestān tā marā borideh-and
Since they cut me from the reed-bed

در نفیرم مرد و زن نالیده‌اند
Dar nafiram mard o zan nālideh-and
Men and women have lamented in my cry

سینه خواهم شرحه‌شرحه از فراق
Sineh khāham shorhe-shorhe az ferāq
I want a bosom torn by separation

تا بگویم شرح درد اشتیاق
Tā beguyam sharh-e dard-e eshtiyāq
So I may explain the pain of longing

هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
Har kasi ku dur mānd az asl-e khish
Whoever is kept from his origin

باز جوید روزگار وصل خویش
Bāz juyad ruzegār-e vasl-e khish
Longs to return to the time of union

من به هر جمعیتی نالان شدم
Man be har jam’iyati nālān shodam
I weep in every crowd I find

جفت بدحالان و خوش‌حالان شدم
Joft-e badhālān o khoshhālān shodam
I joined the unhappy and the glad alike

هر کسی از ظن خود شد یار من
Har kasi az zann-e khod shod yār-e man
Everyone became my friend from their own idea

از درون من نجست اسرار من
Az darun-e man na-jost asrār-e man
None sought to discover what is inside me

سر من از ناله‌ی من دور نیست
Sar-e man az nāleh-ye man dur nist
My secret is not far from my cry

لیک چشم و گوش را آن نور نیست
Lik chashm o gush rā ān nur nist
But eye and ear lack the light to see it

تن ز جان و جان ز تن مستور نیست
Tan ze jān o jān ze tan mastur nist
Body and soul are not hidden from each other

لیک کس را دید جان دستور نیست
Lik kas rā did-e jān dastur nist
Yet no one is allowed to see the soul

آتش است این بانگ نای و نیست باد
Ātash ast in bāng-e nāy o nist bād
This reed’s voice is fire—not wind

هر که این آتش ندارد نیست باد
Har ke in ātash nadārad nist bād
Whoever lacks this fire, let him be naught

تمام موسیقی، تدوین، زیرنویس و تصویرسازی، اورجینال و توسط سازنده‌ی این کانال آماده شده‌اند.

وحید سام
Vahid SAM

Видео «وقتی نی از جدایی می‌نالد» بشنو از نی چون حکایت می‌کنداز جدایی‌ها شکایت می‌کند #مولانا #رومی #بلخی канала Vahid SAM
Страницу в закладки Мои закладки
Все заметки Новая заметка Страницу в заметки