Загрузка страницы

معنای زندگی از دید مولانا ، مصطفی ملکیان

معنای زندگی از دیدگاه مولانا (ایماژ مولانا از زندگی)
سخنران : مصطفی ملکیان
مکان سخنرانی : تالار شمس، موسسه سروش مولانا
تاریخ سخنرانی : ۲۹ دی ماه ۱۳۹۳
تصویر زندگی از دید مولوی چه بود؟
استاد ملکیان در این نشست با اشاره به این‌که معنای زندگی چگونه تعریف می‌شود گفت: در ابتدا باید ببینیم معنای زندگی به چه معناست؟ آیا معنا در زندگی وجود دارد و تنها باید آن را کشف کرد یا این‌که هر کس باید معنای زندگی را جعل کند؛ بنابراین یا در زندگی چیزی وجود دارد که کشف شده و ما باید تنها از آن با خبر بشویم یا این‌که معنایی در کار نیست و ما باید خودمان این معنا را کشف کنیم.

.

مصطفی ملکیان: موضوع این سخنرانی در باب این پرسش است که آیا مولانا معنای زندگی را از مقوله اکتشاف تلقی می‌کند یا از مقوله اختراع؟ آیا چیزی موجود است که باید کشف شود و یا چیزی نیست و ما باید آن را جعل کنیم؟

مسئله معنای زندگی از دید آلبر کامو مهمترین مسئله فلسفه است. مسئله‌ای که اگر فلسفه تنها به آن پاسخی بدهد، ولو هیچ مسئله دیگری را حل نکند، خدمت خود را به بشریت انجام داده است. من خود با این رای کامو بسیار همدلی دارم. البته ادبیات حول این مسئله در یک جلسه قابل کند و کاو نیست. آنهایی که با ادبیات و مکتوبات این حوزه آشنایی دارند، می‌دانند که حتی فهرست مسائلی که در این حوزه طرح شده است در یک نشست قابل شمارش نیست. خود بنده در مقاله‌ای که به زودی منتشر خواهد شد، نشان داده‌ام که حل این مساله نیازمند حل حدود هشتاد مسئله فرعی است. یعنی ما نیازمند پاسخ گفتن به این هشتاد پرسشیم تا پاسخی به همه زندگی ما باشد.
امروز من تلاش می‌کنم مراد مولانا در باب این موضوع را طرح کنم. ابتدا باید توجه داشته باشیم که مسئله معنای زندگی خود می‌تواند سه معنا داشته باشد.

در معنای اول معنای زندگی به معنی ارزش زندگی است: آیا زندگی به زندگی کردن می‌ارزد؟ این مسئله ناشی از یک مسئله دیگر در عقلانیت عملی است. گوهر عقلانیت عملی آن است که دست به کاری نزنید که هزینه‌ آن بیش از فایده آن باشد. اگر دست به چنین کاری زدید و در میانه راه متوجه شدید که هزینه این کار بیش از فایده آن است، به سرعت از آن کار دست بکشید. این گوهر یا فصل مشترک همه آراء فلاسفه در باب عقلانیت عملی است. زندگی هم کاری است که ما به آن مشغول هستیم. اگر ما متوجه شدیم که هزینه زندگی بیش از فایده آن است عقلانیت عملی اقتضا می‌کند که زندگی را خاتمه دهیم. حال اگر ما خودکشی نمی‌کنیم، لابد فایده زندگی را بیش از هزینه آن می‌دانیم. کامو معتقد بود فلاسفه باید به این موضوع بپردازند. هر مسئله دیگری مربوط به کیفیت زندگی است. معنای زندگی به این معنا یعنی ارزش زندگی.

معنای دیگر پرسش معنای زندگی، هدف زندگی است. حال که بنا بر زیستن است، پرسش ما این است که هدف از زندگی ما چیست. نباید هدفی در نظر داشته باشیم که به دست آوردنش ناممکن باشد. از آن گذشته باید نسبت به باقی اهداف قابل تحصیل دیگر برتری داشته باشد. علاوه بر اینها نباید به گونه‌ای باشد که اگر من و دیگری هدفی را انتخاب کردیم در کوچه زندگی با یکدیگر برخورد داشته باشیم.
معنای سوم معنای زندگی کارکرد زندگی است. یکی آنکه از اساس نوع بشر از روز نخست پیدایش چه کارکردی داشته است. آیا در نبود بشر، کیهان دچار نقصی می‌شده؟ از این نکته گذشته، آمد و رفت من به عنوان یک شخص هم مطرح است؟ اگر من به عنوان یک شخص نمی‌آمدم چه خللی پیش می‌آمد؟ بنابراین ما با سه بحث متفاوت مواجه هستیم. بحث امروز من و معنای مورد نظرم از معنای زندگی، ارزش زندگی است. می‌خواهیم بررسی کنیم مولانا ارزش زندگی را به چه می‌داند.
خود من هر زمان در باب ارزش زندگی بحث کرده‌ام، منظری نو اتخاذ کرده‌ام. منظر امروزین من این است که بسته به این که شما شخص انسانی را به چه چیزی تشبیه کنید، مسئله ارزش زندگی جوابی متفاوت خواهد یافت. ایماژ شما از زندگی چیست؟ یکبار در یک جلسه بیست و سه ایماژ اسم بردم. برای مثال کسانی تصور پرنده‌ای در قفس پیش نهادند؛ کسانی زندانی در یک زندان؛ کسانی سوژه یک آزمایش در آزمایشگاه. هر کدام از این ایماژها پرسشهای متفاوتی را پیش می‌نهد. من در اینجا نمیتوانم به تفصیل وارد این بحث شود. تنها به این نکته اشاره می‌کنم که برای مثال پرنده در قفس با زندانی در زندان متفاوت است. اگر زندانی در زندان باشیم، این پرسش مطرح می‌شود که این جرم را کی مرتکب شده‌ایم؟ کجا مرتکب شده‌ایم؟ چه کسی ناظر جرم ما بوده است؟ اگر پرنده‌ای در قفس باشیم این پرسش مطرح می‌شود که چرا در قفس افتاده‌ایم؟ جنس قفس چیست؟ حال اگر کسی گفت هیچکدام از اینها نیست و به جای آن ایماژ انسان و آینه را طرح کند، برای مثال این پرسش پیش می‌آید که آیا آینه کژ و کوژ نیست؟ و غیره.
ارزش زندگی ما نیز متناسب با این ایماژها روشن می‌شود. برای مثال اگر ما خود را پرنده‌ای در قفس بدانیم ارزش زندگی ما جستن از این قفس است. حال ایماژ مولانا از زندگی چیست؟ بسیاری مولانا را افلاطونی می‌دانند. یعنی تصویر او را زندانی در زندان می‌دانند. آنچه من بیشتر می‌پسندم و معتقدم غزلیات شمس و مثنوی هم آن را تائید می‌کنند این ایماژ است که مولوی آدمی را عاشقی در غریبستان تصویر می‌کند. عاشقی که معشوق او در جای دیگری است و او اکنون به غریبستان افتاده است.
متن و توضیحات در سایت وزین صدانت
http://goo.gl/1uqPGr

Видео معنای زندگی از دید مولانا ، مصطفی ملکیان канала شرح آرزومندی
Показать
Комментарии отсутствуют
Введите заголовок:

Введите адрес ссылки:

Введите адрес видео с YouTube:

Зарегистрируйтесь или войдите с
Информация о видео
14 июля 2019 г. 9:49:55
01:17:00
Яндекс.Метрика