مرد بی خانمان انگشتر الماس را به صاحبش برگرداند و فکرنمی کرد که زندگی اش برای همیشه تغییر کند
#مرد_بی_خانمان_انگشتر_را_برگرداند
#جالب_ترین_داستان
#داستان_مرد_بی_خانه
مرد بی خانمان انگشتر الماس را به صاحبش برگرداند و فکرنمی کرد که زندگی اش برای همیشه تغییر کند. این داستان، خیلی عالی و جالب است. مرد بی خانه و گدا که انگشتر الماس را برگرداند و زندگی اش برای همیشه تغییر کرد
Видео مرد بی خانمان انگشتر الماس را به صاحبش برگرداند و فکرنمی کرد که زندگی اش برای همیشه تغییر کند канала Wazha TV
#جالب_ترین_داستان
#داستان_مرد_بی_خانه
مرد بی خانمان انگشتر الماس را به صاحبش برگرداند و فکرنمی کرد که زندگی اش برای همیشه تغییر کند. این داستان، خیلی عالی و جالب است. مرد بی خانه و گدا که انگشتر الماس را برگرداند و زندگی اش برای همیشه تغییر کرد
Видео مرد بی خانمان انگشتر الماس را به صاحبش برگرداند و فکرنمی کرد که زندگی اش برای همیشه تغییر کند канала Wazha TV
Показать
Комментарии отсутствуют
Информация о видео
Другие видео канала
مرد بی خانمان، 70 سکه به دختر جوان برای روز تولد اش کمک کرد که زندگی او را برای همیشه تغییر داد
دختری به پسر فقیر کمی غذا داد، پس از چند سال این پسر جان او را نجات داد
مرد گدا یک دختر ثروتمند را به قرار ملاقات دعوت کرد. او نمی دانست که چه سرنوشتی در انتظارش است.
همه به کفش های این ورزشکار فقیر خندیدند، اما وقتی او 3 مدال طلا گرفت همه متعجب شدند
1000,000$ | هدیه به یک بی‌خانمان
3 مهارت مهم زندگی که هرگز آموزش ندیده اید!
Halwa A Sweet Persian dream with touch of Saffron & Rose Water Aromaحلوای آرد گندم رویای شیرین پارسی
پسر فقیری با سگ اش در خیابان می خوابید تا اینکه یک روز یک میلیونر او را پیدا کرد
پیرمردی که همه او را دوست نداشتند، با گذاشتن 50 هزار دالر، ماشین و ... از پیشخدمت کافه تشکر کرد
مرد در یک شب سرد، دختری را در حال یخ زدگی پیدا و به خانه برد و صبح روز بعد او را غافلگیر کرد
خانمی هر روز چند دلار به او می داد، اما یک روز ناپدید شد. 14 سال بعد آنها دوباره ملاقات کردند
مردی که خانم و دخترش را ترک کرد بود اما 20 سال بعد دختر یک مردی گدای را دید که پدرش بود
پسر 8 ساله هر شب ناپدید می شد، سپس پدرش مخفیانه او را دنبال می کند، وقتی می فهمد شوکه می شود
مادر نمی توانست بفهمد چرا قبر پسرش سبز است اما وقتی حقیقت آشکار شد، نتوانست جلوی اشک را بگیرد
این پیر زن 20 سال اجازه نداد کسی خانه اش را ببیند، روزی همسایه اش پنهانی نگاه کرد، و او وحشت کرد
زن به گدای غذا میدهد ولی نمیداند در مقابلش چه کسی ایستاده... مرد را تمام دنیا می شناسد
مردی که 20 مایل پیاده می رود تا به کارش برسد اما یک روز پلیس او را دنبال می کند و دلیل آن را بدانید
دختر هر روز از پنجره به سمت افسر پلیس دست تکان می داد، افسر پولیس سپس تصمیم می گیرد خانه او را بررسی
پلیس، داخل رستورانت تونلی پیدا میکند و وقتی انتهای تونل را میبینند خشک شان میزند