زندگینامه شمس و مولانا - مولانا چگونه مولانا شد؟

شمس کیست ؟ مولانا کیست ؟ مولانا چگونه مولانا شد؟
زندگینامه شمس و مولانا

اطلاعات دقیقی در مورد شرح و احوال زندگی شمس در دست نیست اما توضیحات مختصری از او به جا مانده حتی بعضی میگویند که شمس زاییده ذهن مولاناست که البته با توجه به اطلاعاتی که هست به قاطعیت میتوان گفت که شمس تبریزی حضور داشته هرچند که تاریخ تولد و نوع مرگ او نامعلوم است.
تنها کتاب معتبر درباره شمس تبریزی مقالات شمس نام دارد که جمع آوری شده، دست نوشته های شاگردان او از شنیده هایشان در جلسات شمس میباشد.
شمس از کودکی حالاتی داشته که برای یک کودک غیرعادی و عجیب بوده از جمله زیاد اهل خوردن و بازی با کودکان دیگر نبوده و پدر و مادر او نگران حالات او بودند
پدر شمس خیلی تمایل به فقیه شدن او داشته چون در آن زمان فقها جایگاه قدرتی و سیاسی بالایی داشته اند و شمس نیز چندسالی فقه خوانده و تابع مذهب شافعی بوده که یکی از مذاهب چهارگانه در اهل سنت میباشد هرچند او صوفی و عارف بود
شمس به تفسیر عرفانی قرآن علم زیادی داشت و با بزرگان فقه و تفسیر و حکمت آن زمان آشنایی داشته و در محضر آنها بوده است.
و بر خلاف نظر برخی که میگویند شمس کم سواد یا بیسواد و علمش باطنی بوده به گفته فرزند مولانا او اهل فضل و علم و عبارت (سخنور خوش بیان و توانا )و تحریر( نوشتار خوب و نویسنده چیره دست) بود
شمس دایم السفر بوده و از دوران نوجوانی هرچندماه از شهری به شهری و از کشوری به کشوری در حال سفر بود و بندرت در برخی شهرها چندسالی اقامت میکرد.
شغل او معلمی و همینطور معلم قرآن کریم بوده و روشی داشته که می توانسته تلاوت قرآن را سه ماهه به کودکان آموزش دهد.
شغل دیگر او در حالیکه جسه ضعیفی داشته به صورت ناشناس در بین مردم عملگی بوده است.
هجری قمری ابتدای قرن هفتم هجری در شهر بلخ میدانند.وقتی مولانا دوازده سال داشته به 604 غالب مورخین تولد مولانا را سال علت حمله مغلان و ناامن شدن بلخ از شهری به شهری مهاجرت کرده و در نهایت در شهر قونیه اسکان میکنند.
پدر او مردی علم دوست و اهل فضل و دانش بود و از دوران کودکی مولانا تحت نظارت پدرش در علوم گوناگونی همچون فقه، کلام حدیث، تفسیر قرآن و قصص شروع به تحصیل کرد و در برخی حتی به استادی رسید ،
مولانا اهل منبر هم بود و مریدان زیادی در قونیه داشت او هم مدرس بود هم واعظ
با همه اینکه او شخصی چیره دست بود اما نابغه و شخصیت استثنایی ویا جزو عالمان تراز اول نبود و اگر زندگی او به همین منوال میگذشت هیچ نامی از او در تاریخ به جا نمیماند چرا که مشابه او در تاریخ هزاران هزار بوده اند
و حال چگونه مولانا متولد شد؟
همانطور که گفتیم شمس تبریزی مدام از شهری به شهری سفر میکرد و میگوید سحرگاهی به او ندایی رسید که بلند شو و عزم سفر قونیه کن مولانا در بین جمعیست که قدر او را نمیدانند و نور درون او را نمی بینند و نمی توانند بستر مناسبی برای رشد او باشند
سال قبل که مولانا در سوریه محصل بود و از همان زمان او را 16 الی 15 و اما سابقه آشنایی شمس با مولانا مربوط میشود به برای مصاحبت خود انتخاب و از دور مراقب احوالات وی بود اما در آن زمان پختگیه درک اسرار شمس را نداشت و همچون میوه کالی بود که باید بر درخت زمان میماند تا رشد کند و مستعد پذیرش شمس بشود
هجری قمری وارد شهر قونیه شد اما درباره اینکه در آن زمان شمس و مولانا 642 آنطور که در تاریخ آمده شمس تبریزی در سال چند ساله بودند اتفاق نظر نیست
سال بوده اما برخی پژوهشگران با توجه به یک بیت از اشعار 38 با توجه به تاریخ تولد مولانا سن او در زمان ورود شمس به قونیه ساله بوده است 62 مولانا معتقدند مولانا در زمان اولین ملاقاتش با شمس
ما اکثر مورخین این را نمی پذیرند
سالگی جهت تحصیل به سوریه رفته و 51 سالگی به قونیه مهاجرت کرده و در 38 چون اگر این نظریه درست باشد یعنی مولانا در سالگی شروع به سرودن شعر نموده است 80 در سن بیش از
سالگی ذکر کرده اند اما با قاطعیت میتوانیم بگوییم او در دوران 60 و درباره سن شمس در آن زمان برخی مورخین سن شمس را پیری بوده و در کتاب مقالات نیز به صراحت میگوید من مرد پیری بوده ام در هنگام دیدار اولیه اش با مولانا و مولانا نیز در غزلهایش بارها این را گفته است
زمانی که شمس به قونیه میرود در یک کاروانسرا اقامت میکند که در کنار آن ها محل هایی بود که بزرگان شهر در آن می نشستند و صحبت میکردند
و این محل اولین دیدار شمس و مولانا بود که آن محل دیدار را مرج البحرین نامیدند
یعنی محل آمیختن دو دریا که هر یک دارای خاصیتی متفاوت هستند
یک دریا شیرین و یک دریا شور که به هم رسیده و پیوند میخورند اما هریک هویت و شخصیت( طعم و مزه )خود را حفظ میکنند
شروع گفتگو را شمس آغاز کرده و از مولانا سوالی میپرسد تا توجه او را به خود جلب کند
شمس از مولانا میپرسد تو که علامه دهر هستی و همه چیز را خوب بلدی و کتاب پدرت را هزاران بار خوانده ای و خوب میدانی حال بگو حرفهای خودت کجاست؟
و این پرسش باعث جذب مولانا به سمت شمس میشود
شمس روح بي قراري بود كه در پي یافتن كسي از جنس خویش ترك خانه و كاشانه كرده بود و دائما در سفر بود تا جایي كه به او لقب شمس پرنده داده بودند خود او مي گوید كسي مي خواستم از جنس خود، كه او را قبله سازم و روي بدو آورم، كه از خود ملول شده بودم
ساله را همان گمشده سالیان دراز خود مي یابد و او را به قماري مي خواند كه هیچ 38شمس كه در دهه ششم عمر خود بود مولاناي تضمیني براي برنده شدن در آن وجود نداشت .مولانا با تمام خلوص وارد این قمار عاشقانه مي شود و گوهر عشق مي برد

خنك آن قمار بازي كه بباخت هر چه بودش بنماند هيچش الا هوس قمار ديگر

Видео زندگینامه شمس و مولانا - مولانا چگونه مولانا شد؟ канала I TAHAM FARSI